مطالبی که از کودکان باید آموخت…به مناسبت روز جهانی کودک
زمانی به زبان گل ها حرف ها میزدم… زمانی هر کلمه ای را که کرم ابریشم میگفت می فهمیدم…زمانی با مگس در رختخواب گپ میزدم … زمانی به تمام سوال های جیرجیرک گوش می دادم… (سیلور استاین)
تا کنون مقاله های زیادی در مورد مواردی که باید به کودکان آموخت نوشته شده است اما در مورد مواردی که از کودکان باید یادگرفت و آموخت چی؟ به مناسبت روزجهانی کودک در این مقاله به مواردی که باید از کودکان آموخت می پردازیم… به شباهت کودکان و عرفا…به مواردی که شاید فراموش کردیم…
عارفی چون مولانا به صراحت اعلام می کند که آدمیزاد در بدو ورود به این جهان عالم به همه ی علوم است اما اندک اندک آلایش های زندگی بزرگسالی آن علم ها را زیر کدورات حیات مادی می پوشاند.
۱- کودکان کینه نمی ورزند.
دعواها و قهر و آشتی های دوران کودکیتان را یادتان هست؟ خط هایی که موقع قهر رو نیمکت سال اول ابتدایی میکشیدیم… و یا دعواها و قهر آشتی های حین بازی با بهترین دوستان… اگه یادتون هست…یادتون هست که چی شد که با هم آشتی کردید…؟! یادتونه که حتی توو قهرتون هم اگه مساله مهمی بود دوست داشتید به دوستتون بگید…؟!
کودکان کینه ندارند. حتی وقتی که با هم قهر می کنند باز از هم کینه به دل نمیگیرند دنبال بهانه ای برای آشتی،صحبت و هم حسی هستند. به همین خاطره که شاید شما یادتان باشد با کسی قهر کردید اما یادتان نیست که با چه سرعتی و با چه بهانه ای آشتی کردید…
حال آنکه آدم بزرگ ها وقتی قهر می کنند و به مشکلی میخورند پیش می آید که سال ها با هم قهر هستند و شاید این قهر و دعوا تا پایان عمر به طول انجامد… شاید بهتر باشد دوران کودکی را به یاد آوریم؛ و یا به تماشای کودکان و بچه ها بنشینیم و از آن ها یاد بگیریم… کینه نداشتن را… آشتی کردن را.
۲-کودکان می پرسند
کودکان می دانند که نمی دانند. و برای دانستن سوال می پرسند. به همین خاطر کودکان هر چیزی را مورد سوال قرار می دهند. هر مفهومی را … هر وجودی را… هر مساله ای را… کودکان چون فلاسفه سوال های اساسی زندگی را مطرح می کنند. از وجود خدا، وجود انسان، دوست داشتن و … حال آنکه پدر، مادر و جامعه چون خود از این سوالات درمانده اند و جامعه قدرت تفکر آزادانه آن ها را کاهش داده است سوالات کودک را سرکوب کرده و از آن امتناع می ورزند.
شاید ما باید از کودکان آزادانه سوال کردن و به نقد کشیدن مطالب را بیاموزیم.
۳-کودکان ابن الوقت اند
کودکان ابن الوقت اند…کودکان امروزشان را به فردا نمی اندازند؛ نعمت هر لحظه را در هر لحظه به جای می آورند. هنگام به جای آوردن امروز به فردا فکر نمی کنند و غم گذشته را نمی خورند. در زمان حال زندگی می کنند. شاید نخستین تکانش های کودکان با دنیای آدم بزرگ ها از مفهوم آینده هنگام وعده وعید های بزرگتر ها می باشد و آنجاست که با مفهوم آینده آشنا می شوند. سپس هر انسان در بزرگسالی می آموزد که زندگی کردن در زمان حال و فارغ بودن از گذشته و آینده موهبت بزرگیست.
ابن الوقت بودن یکی از صفات عرفا ست به معنای زندگی در حال و از دست ندادن فرصت هاست.
۴- کودکان نسبت به جهان حیرت زده اند
روزی کودکی را در پارک دیدم که با شوقی مثال زدنی به سمت گل ها رفت و به مادرش گفت که : ببین چه گل های رنگارنگ زیبایی. مادر که به این گل ها عادت کرده بود با حالتی تاییدانه فقط نگاهی گذرا به گل ها انداخت.
وقتی به خود آمدم دیدم که خود من هم این زیبایی رنگارنگ را ندیده بودم… شاید شما هم نگاه های حیرت زده کودکان را نسبت به وقایع و پدیده های هستی دیده اید… نگاه های پر از هیجان وقتی خوراکی مورد علاقه شان را می گیرند. وقتی ابرها یا حیوانات را میبینند. اما ما با دست و پنجه نرم کردن با این دنیای مادی دچار روزمرگی می شویم و این همه زیبایی و پدیده های حیرت انگیز را از یاد می بریم. شاید نبوغ کودکان و نگاه کردن به پدیده ها گویی برای بار اول است که میبینیم چیزی است که در این دنیای پر از روزمرگی باید آن را به یاد آوریم.
۵-برای کودکان غیرممکن وجود ندارد
کودکان رویاپردازی می کنند؛ تخیل می کنند. سوال می کنند و پاسخ می دهند. و در ذهنشان و جهانشان غیرممکن وجود ندارد. چه رویای رفتن به سیارات دیگر داشته باشند چه رفتن به گذشته و آینده … و یا هر آرزو و خواسته ای…کودکان غیرممکن را نمیشناسند. کودکان رویاهای بزرگی دارند و اگر خوش شانس باشند و بتوانند رویاهای خود را در مسیر این زندگانی پر پیچ حفظ کنند و برای آن تلاش کنند، شاید جزء کسانی باشند که زندگی انسان ها را نیز دگرگون کنند. مثل برادران رایت که رویای پرواز را در سر داشتند.
۶-کودکان ریتم و موسیقی را میفهمند
لالایی یکی از آواز ریتمیک برای به خواب رفتن کودکان می باشند. ارتباطی که کودکان با صدا و لالایی برقرار می کنند بی نظیر است. در سنین بالاتر کودکان وقتی موسیقی می شنوند می توانند ریتم را تشخیص داده و آن را در بدنشان پیاده کنند. جالب است که در آیین های عرفانی مثل رقص سماع بخش مهمی شناخت موسیقی و ریتم است. درباره ریتم و موسیقی باید کودکان را ستود که ریتم را فهمیده و در حرکاتشان رعایت می کنند.
۷-کودکان احساس را میفهمند و راه آموختن را از محبت آغاز می کنند
کودکان همه چیز را زنده می پندارند. با کرم ابریشم صحبت می کنند…هر اسباب بازی داستان خاص خودش را دارد… برای سنگ، درخت و هر شیء روح متصور است. درست مانند عارفان و شعرا که همه ی وجود را زنده و آگاه می دانند و با آن ها سخن می گویند.
کودکان روند آموختن را از محبت آغاز می کنند. کودک به خاطر آنکه مادر خود را دوست دارد هر چه را که از طریق مادر پیش می آید می آموزد. عشق در روان کودک آموختن را تسهیل می کند. در آموزش و پرورش نیز این گونه است که معلمانی که کودکان بیشتر آن ها را دوست دارند بیشتر توانایی معلمی دارند. کودکان احساس و عشق را میفهمند، درک می کنند و به آن پاسخ می دهند. نیاز واقعی ما به محبت و درک آن جزء مطالبی است که باید به کودکان بیاموزیم و از کودکان بیاموزیم.
۸-کودکان بازی را دوست دارند
کودکان جهان را برای بازی کردن می بینند و از بازی لذت می برند. اگر ۵کودک را از کشورهای مختلف با نژاد های مختلف گرد هم آوریم، این کودکان مشکلی با هم نخواهند داشت. نه تنها با هم جنگ نخواهند کرد بلکه زبان مشترک خود را پیدا کرده و با هم ارتباط برقرار می کنند. کودکان نژاد پرستی را نمیفهمند. کودکان تبعیض را نمی فهمند. بی شک اگر دو کودک با طبقه های مختلف اجتماعی و مالی در سنین کودکی کنار هم قرار بگیرند با هم بازی خواهند کرد و ارتباطی مشترک خواهند ساخت.
جامعه و سیستم های موجود به مرور زمان با برچسب زنی باعث جداشدن قشرهای مختلف می شود. ما باید یگانگی انسان ها را از کودکان بیاموزیم.
۹-کودکان خودشان هستند
کودکان ریا نمی کنند. اگر شما را دوست نداشته باشند، تظاهر به دوست داشتن شما نمی کنند. کودکان ساده هستند،خودشان هستند برون و درونشان به هم نزدیک است. دوست هایشان را صادقانه دوست دارند. خودآگاه و ناخودآگاه کودکان نزدیک به هم است چرا که ریا کردن را بلد نیستند.
۱۰- کودکان معلم عرفان اند
کودکان ویژگی های یک عارف حقیقی را دارند. آن ها کینه نمی ورزند، زمان حال را میشناسند، جهل خود را پنهان نمی کنند. ذخیره نمی کنند و کبر و ریا ندارند. شاید زمان آن رسیده باشد که بار دیگر به کودکان از زاویه ای دیگر نگاه کنیم.
در پایان نوشته ی خود را با شعری از کازانتازیس به پایان می رسانم:
به درخت بادام گفتم خواهر با من از خدا بگو…و درخت بادام شکوفه داد.
به یادِ عباس کیارستمی
به قلمِ : شایان غضنفری
آتلیه کودک، نوزاد و بارداری نی نی بین – ما در کنار شما هستیم.
عکاسی کودک ، عکاسی نوزاد، عکاسی در محل – کلیپ و فیلم کودک